عشقم مهران ررررررررفت

من اومدم با دلی شکسته

سلام دوستان

.ممنون که با نظرات زیباتون بهم فهموندیدن که چند نفر هستن تو دنیا که حرف دل منو بفهمن

دنیا هیچ فرقی نداره برام و هنوز هم مث گذشته نیاز روحی به مهران دارم واسه اینکه بیاد کنارم بششینه و هرچی حرف تو

دلم بهش بگم این ایام امتحانات هم که نبودی تا مث همیشه که ساعتای بعد امتحان کنارت بودم بیام پیشت؟

دلم واسه صدات تنگ شده واس اینکه بگم بهت: مهران دیروز یه پسره افتاد دنبالمو . تو قهر کنی و من دوباره کلی

نازتو بکشم و بگم ببخشید بخدا شوخی بود

چه روزای قشنگی بود بخدا فکرش تو سرم نمی یومد که تو به این زودی ها بری؟ اخه تو که این همه زندگی رو دوس

داشتی و منم از مردن منصرف میکردی و کاری کرده بودی که عاشق دنیا بشم پس حالا خودت کجایی؟

مهران دیوووووووووووووووووووووووووونتم بوسمیبوسمت عشق نازم


+ نوشته شده در  چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:,ساعت 11:1  توسط دخترکی ساده  

این داستان توئه سوز داره ... دختری که از غم شبو دوس داره


این داستان توئه سوز داره ... دختری که از غم شبو دوس داره

 

 

تویه نگاه اول عاشق ... دستو پات شله شدی خامش

 

 

حس قشنگتو میگردی مکتوب ... انگار اون لیلی بود تو مجنون

 

 

اون دیگه شده بود مرد قصت ... کلبه ی عشقو ساختی هرچی قسمت

کلبه ای که حستو کرده آباد ... ولی تضمینی نبود باداباد

روی تخت چه فکرها که داشتی تو اوج ... اسب رویاتم مرد قصت میروند

اون شب درگیر افکـــــــار ... فرداشم که سخت بود پاشی از خواب

گم بودی نمیدونستی شاد باشی ... گریه بکنی یا که خوشحال باشی

اون شبها تا صبح بیدار ... خودتم هم دکتروهم بیمار

یه نیمش خوب مثل بهشت ... یه نیمش باخت بود تویه سرنوشت

ولی دیگه دل زده بودی دل و دریا ... چه میدونستی یه روز میوفتی از پا

واسه زنده موندن رابطت سریع ... تیشه رو گرفتی و  به ریشه ات زدی

ببار باران رحمت ... بریز اشک محبت
بشور دنیارو عالمو خیس کن ... از عشق آدمو لبریز کن
نذار آب شم از شرم اشکم ... مَردم ولی غرق دردم

اولش عشقی بود هندی بود ... آب که از سر گذشت شد رندی زود

 

 

اون رفت تو موندی با غرور سختت ... حالا روزاهم  گم سی تو طول هفته

آره شبش سرد میزد بارون ... دلت درگیرو مخت داغون

گونت خیس ولی نه از بارون ... از اشکت بود که میریخت آروم

موها تنت سیخ ولی نه از سرما ... از تنفرت نسبت به مردها

 

 

یه روز صبرت سرد فکرت هار ... حیارو خوردی و پی عشق و حال

حالا ترس ریخت تو شال کلاه ... واسه تفریح مابین لاشخورا

کو  گل قشنگ مامانی ... ناز کنه بره تو بغل بابایی

ولی هنوز وقت هست بی دین نشی ... میشه یکی فرهاد تو هم شیرین بشی

باشه نصف دنیا بد نصفش خوب ... ولی هنوز گلها میشکفن بعد زمستون

شب تیره و تار تو هم داره ستاره


+ نوشته شده در  چهار شنبه 21 دی 1390برچسب:,ساعت 19:55  توسط دخترکی ساده  

تا27دی اپ نمیشم

سللام

خوبید؟هی منم خوبم.دوستای گلم فراموشم نکنید.

من تا 27 دی به دلیل امتحانات اپ نمیکنم وب

اما 27 دی اولین اپ من با کلی مطلب زیبا

فقط بگم که >> مهران: عاشقتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتم روانی

مهران دوست دارم تو بغلم بگیرمت مث همون روز که میخاستم بیام خونه اما دلم نمیشد چشمای جفت مون حلقه زده بود.دوست دارم تو بغلم بگیرمت و همه صورتتو بوس کن و فقط بگم دوستت دارم.کاش خدا منو میبرد.خدا بنده هاشو دوس نداره

وگرنه حتما منو میبرد.یاشاید منو دوس نداره.گذاشتی یکم گناه بیشتر جم کنم

هی زندگی خستم ازت

+ نوشته شده در  جمعه 9 دی 1390برچسب:,ساعت 23:6  توسط دخترکی ساده