عشقم مهران ررررررررفت

توجه

لطفا برای خوندن مطالب احساسی روز ای اول مرگ مهرانم به

 

ارشیوهای اول ساخت وبلاگم سر بزنید


نظر یادتون نره

+ نوشته شده در  پنج شنبه 21 دی 1391برچسب:,ساعت 1:27  توسط دخترکی ساده  

خستم

خدا جون خستم کردی.هنوزم بسم نیست

امروز رفتم سر مزارشششش اخ که چه بد بود وقتی عکسشو دیدم. قبرستون خالی بود منم نشیتم کنار قبرشم اروم اروم اشک ریختم.

اشکام تمومی نداشت.همه حرفای تو دلمو بهش گفتم اخ که چقدر چشمای نازش مث قدیم داشت اتیشم میزد

فقط به چشماش زل زدم و اشک ریختم

اخرم که میخواستم بیام دوستام گفتن تنهاتون میذاریم منم با صدای بلند به مهران گفتم

مهران دلم تنگته بخدا. باورکن دوست داشتم .درسته اشتباه زیاد کردم اما باور کن دوست داشتم.منو ببخش بخاطر همه کارام و ازت خواهش میکنم بیا توخوابم و بعدم دستم گذاشتم رو سنگش و گفتم

دوست دارم خداحافظ

خیلی داغون ترم کرد

کاش یکی میفهمید فقط یک نفر مث اون میتونست سنگ صبورم بشه تا دردهامو بهش بگم.همه دارن ظاهرمو میبینن

خواهش میکنم به باطن نگاه کنید.ظاهر خیلی دروغگو

خداجون یامنو ببر با عذاباتو بس کن

+ نوشته شده در  چهار شنبه 20 دی 1391برچسب:,ساعت 23:23  توسط دخترکی ساده  

چه زود میگذره

سلام دوستای گلم

دیدن شد یک سال و یک ماه.

خیلی زود گذشت خیلی زود. درست همون شب که اخرین بار دیدمش درست هواش مثل سال قبل سرد بود منم رفتم تو حیاط و به اسمون نگاه کردم

تازه خوبیش این بود که بارون هم میومد و قشنگ غمای منو میشست

نمی دونم دیگه چی بگم جز خداییش دوستت دارم جوری که هیشکیو ندارمممممممممممممم

+ نوشته شده در  یک شنبه 12 آذر 1391برچسب:,ساعت 11:58  توسط دخترکی ساده  

ممنون

سلام.خیلی خیلی خیلی ممنون که میایین و به وب من سر میزنین.

واقعا خیلی اروم کننده هست حرفاتون.

منم الان حالم بهتره و مث روزای اول داغون نیستم و دلیلش رو نمیدونم. اما بازم بعضی شبا که دلم میگیره یا تنهام

میشینم و گریه میکنم. و میگم کاش مهران بود اما حیفففففففففف

بازم مرسی دوستای گلم

+ نوشته شده در  شنبه 25 شهريور 1391برچسب:,ساعت 18:25  توسط دخترکی ساده  

اگه بــــــــــــــــــــــــــــــگم

 اگه بگم که قول میدم تا همیشه باهات باشم ، اگه بگم که حاضرم فدای اون چشات بشم ، اگه بگم توآسمون عشق من فقط تویی اگه بگم بهونه هرنفسم تنها تویی ، اگه بگم قلبمو من نذر نگاهت می کنم ، اگه بگم زندگی مو بذر بهارت می کنم ، اگه بگم ماه منی هر نفس راه منی ، اگه بگم بال منی لحظه پروازمنی ، میشی برام خاطره قشنگ لحظه ی وصالی میشی برام باغبون میوه های تشنه وکال میشی برام ماه شبهای بی سحری میشی برام ستاره ی راه سفر؟

+ نوشته شده در  شنبه 25 شهريور 1391برچسب:,ساعت 16:37  توسط دخترکی ساده  

خدا

درشیرینی بوسه غرق بودیم  ، که ناگهان شوری اشک رابر لبانم احساس

کردم وفهمیدم که این بوسه جدایی است . . .

+ نوشته شده در  چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:,ساعت 1:40  توسط دخترکی ساده  

یکی بود یکی نبود

یکی بود یکی نبود

 زیر این سقف کبود

 یه عاشقی بود که یه روز

بهت میگفت دوست دارم

(اخ که دوست دارم هنوز)

دلم یه دیوونه شده

 واست بی اندازه هنوز

از دل دیوونه نترس

( اخ که دوست دارم هنوز)

 شب که میشه به عشق تومن

غزل غزل صدا میشم

ترانه خون غصه ی تموم عاشقا میشم

گفتی که باوفا باشم اخه سهم من از وفاتوئی

سهم من از خودم توئی

سهم من از خدا توئی                       

گفتی که دلتنگی نکن

 اخه مگه میشه نازنین

اگه حال پریشونم رو ندیدی بیا وببین

شبا که میشه به عشق تو

غزل غزل صدا میشم

ترانه خون غصه تموم عاشقا میشم

+ نوشته شده در  دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:,ساعت 22:45  توسط دخترکی ساده  

عاشقی اره

عاشقی اره

 وقتی معشوقت کنارت نیست احساس کرختی میکنی

 حاضری بخاطر (        ) از همه چیز بگذری از همه دلبستگیهات اره

 احساس غریبیه

 احساسی که شاید تاحالا تجربه نکردی

 کم کم احساس میکنی وجودداری

 چندی بعد مطمئن میشوی خودت هستی

که داری نفس میکشی وراه می افتی

        محکم ولی مردد

به طرف یک اغاز یک تغییر بطرف بایدها ونبایدها

قدغن ها  خطوط قرمز  محدودیتها ی دم دستی وهمه اقلام متعارض تا بلندترین نقطه ادراکات

فرقی نمیکند چه کسی باشی جنس برتر یا مخالف

 متولد مهر یا یک ماه دیگر سقز بدنیا امده باشی یا مثلا ارومیه

از چنذ صافی که رد شوی         درست میتوانی اسکلت صورت خود را ببینی

 ولمس کنی وتازه متوجه میشوی همه چیز در صافی اول را در نگاه اول را از دست دادی

 وای برتو

 وای بر من

دفتر رابرمیداری میروی روی بالکن سر سطر اخر صفحه پایانی هستی

 وحالا میتوانی دور  خودت یک دایره بکشی وبه همه جیز هائی که ننداری به معشوقت به عاقبتت فکر کنی

 هی غزل بشنوی هی ترانه بنویسی

 هی شعر بشنوی وتمام چند هزار صفحه دستت را

تمام انهمه ایکاشها وارزوهایت را در یک وازه در یک کلمه

عشق

 انوقت است که احساس میکنی بغض گلویت را گرفته

انوقت است که احساس میکنی در چاهی افتاده ای که همه گیاهای دور وبرت سست ولقه

 هیچ دست اویز محکمی نیست که خودت را بهش اویزان کنی

ودست به هر بوته ای که میزنی انگاری اصلا ریشه نداره

 از ته کنده میشه

تاونوقته که تلو تلو خوران خود را جلو میکشی

 دنبال کسی میگردی که تن خستت رو بهش لم بدی

 واستراحت کنی

 ولی انگار همه فراریند

 همه ازت میترسند چون فکر میکنند

 این ادمی که تلو تلو خورده احتمال دارد روی شما بیفتد وباعث درد سرتان شود

 تواین قفس دلم گرفته

 بیرون از پنجره رو نگاه میکنم

 ادمهائی را میبینم که باساک دستیشان تند تند دنبال کار شان میروند

 ومردانی که برای بدست اوردن روزی از صیح زود منزل راترک کرده اند تا شب دست خالی به منزل برنگردن

 راستی معنی زندگی چیست

 خوشبختی  ارامش 

 عشق امید

کدامیک معنی اصلی خوشبختی را برای تو دارند

معنی عشق کدام است

 دروغ خیانت

 تنهائی

 غرور

 تعصب

 اگر این است پس وای برمن

که دنبال عشق گمشدم زیر هر بقوته ای را هم میگردم

 وای بر من که هنوز عاشق اسب سفیدم که  دنبالم بیاد

 وای برمن

 که هنوز تورویای دل صاف وعاشقم

 راستی عشق چیست

 تو بگو

 من کجا را دنبال عشق بگردم

 کجا رو تورو خدا بگو

 عشق چیست

 

+ نوشته شده در  دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:,ساعت 22:43  توسط دخترکی ساده  

ناجور داغونم

وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای خدا ناجور تنها و ساده گیر اوردی

خیلی داغونم نمیدونم چیکار کنم.نمی تونم به کسی اعتماد کنم یه بار خواستم اعتماد کنم مث سگ پشیمون شدم

خیلی ادما پست و کثیف شدن.امشب اساسی دوس دارم سر رو شونه یکی بذاره و اروم اشک بریزم و اون فقط شونه

هاشو بده من .کاش اون نفر تو میبودی.

تو که نیستی هیچی.کس دیگه ای هم نیس.خیلی از این شهر بدم میاد.خیلی بدم میاد دارم بزرگ میشم

خیلی دوست دارم بزرگتر از این نشم.هرچی بزرگتر میشم از اتفاقات زندگیم بیشتر پشیمون میشم

حالا تو نمی رفتی چی میشد.ای خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

حالا اون حرفایی که پشت سر تو زدن رو چیکار کنم.حتی قصم هم میخورن که راسته

اما من معتقدم که بعد مرگ که دست ادم کوتاه از دنیا حرف پشت سر مرده زیاد میشه

پس باور نمیکنم و بازم داد میزنم

مهرااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااانم اساسی عاشقتم  اینو جوری داد میزنم که همه حسودی کنن

حالا هر کی هم بعد تو بیاد اون حسی رو که گرمای وجود تو میده بهم نمیده

+ نوشته شده در  جمعه 2 تير 1391برچسب:,ساعت 1:0  توسط دخترکی ساده  

سلام

خیلی ممنونم واسه نظراتتون

شرمنده که دیر اومدم .به اینترنت دسترسی نداشتم

و این مهرانی که میاد تو وب نظر میذاره یه ادم عوضی هست

+ نوشته شده در  سه شنبه 30 خرداد 1391برچسب:,ساعت 10:0  توسط دخترکی ساده  

سلام.من نمیتونم آپ بشم چون نت ندارم

+ نوشته شده در  جمعه 11 فروردين 1391برچسب:,ساعت 21:12  توسط دخترکی ساده  

مهم خودتی عشق من

مهران نفسم

هیچی ندارم بگم جز این که دلم یه دنیا گرفته نمی دونم باید به کی بگم به کی که مث تو با من صمیمی و راحت باشه

فقط بگم که دلم بدجور گرفته و بدجرو هواتو کرده

بذار بقیه هر چی میخوان راجب من میگن بگن.

مهم تویی که دلیل کارهام و حالمو میبینی

عاشقت بهار

+ نوشته شده در  شنبه 29 بهمن 1390برچسب:,ساعت 21:27  توسط دخترکی ساده  

کمتر کسی میتونه درک کنه

هیشکی نمی تونه حس تو قلبم رو بفهمه.درسته جلوی بقیه میخندم و شاد جلوه میکنم.اما تو قلبم جز غم چیزی ندارم

جز گریه و اشک تو کار دیگه ای مهارت ندارم.هیشکی نمی تونه غم مرگ عشق رو احساس کنه . بجای اینکه تو اغوش عشقش با عشقش بحرفه باید بره سر مزار عشقش و زجه بزنه

خیلی سخته کسی میفهمه که عشق از دست داده داشته باشه.ارزو میکنم که هیچ عاشقی عشقش رو با مرگ از دست نده.خیلی فکر کردنش اسونه.اما بخدا حس چشیدن طمعش از زهر بدتر هست

کاش مهرانم نمی رفت .کاش منو تنها میذاشت کاش با یکی دیگه جلوی من میخندید کاش خودش کارت عروسیش با یکی دیگه رو واسه من میاورد اما همه ارزوها و قول و وعده هامون نمی برد توگور.

مهران کجاییی؟ منو میینی؟ میفهمی تو قلبم چی میگذره؟

خیلی سخته.که تو حسرت یه بار دیدنش بمونی و جز صدا وعکسش چیزی نداشته باشی

دلم تنگ شده برای مهران.بخدا حاظرم جونم رو بدم اماااااااااا مهران رو واسه 1 دقیقه تو بغلم بگیرم و بهش بگم چقدر دوسش دارم.

من این فرصت هارو از دست دادم.همش میخواستم انکار کنم دوست داشتنمو اما مهران تو همیشه رک بودی باهام

مهران دوستت داشتم اما می ترسیدم تنهام بذاری.مهران تو که چندبار مانع خودکشی من شدی .

اما چرا خودت رفتی؟ چرا اینقدر سخته کنار اومدن با این حس

خدایا خودت کمکم کن توکه بردیش حالا برس به داد منی که موندم بین این همه نامرد که شرط عاشق شدنشون اول دستمالی شدن بدن

خدا خودت کمکم کن.کاری کن تا بمیرم.نمیگم نمی ترسم از مرگ.اره با این همه گناه باید بترسم اما ترس بودن بین این همه نامرد از مرگ بدتره

برس به دادم که تنها ترینم

این خنده رو لب یه برچسب هست.اون اشکای شبانه رو ببین نه خنده های روزامو

+ نوشته شده در  سه شنبه 18 بهمن 1390برچسب:,ساعت 21:21  توسط دخترکی ساده  

سلام

سلام دوستان

خوبید.ممنون که به وب من سر زدید. تصمیم دارم یه پست قرار بدم مخصوص اعضا و توی اون پست خاطرات زیبا و ارزو های خودمو و عشقمو بذارم

پس عضو بشین تا زودتر این پست رو راه بندازم حداقل به 10 تا اعضا که نیاز داریم تا بخونن

منتظر هستم

+ نوشته شده در  شنبه 8 بهمن 1390برچسب:,ساعت 16:16  توسط دخترکی ساده  

عشق یعنی چی؟


عشق یعنی؟ وقتی بهت گفت دوستت دارم تو بگو دیونتم و ناز نکنی بگی چیو دوس داری؟

 

 

وقتی دلتنگ شدی به هر بدبختی بری ببینیش حتی اگه قرار باشه جونتو از دس بدی

 

 

وقتی دلتنگی به معشوقت پناه ببری نه کس دیگه ای حرف دلتو به عشقت بگی

 

 

وقتی بغضت ترکید راحت جلوش بزنی زیر گریه و وقتی اون خواست گریه کنه پا به پاش اشک بریزی

 

 

وقتی خواستی ازش خداحافظی کنی حتی اگه قرار باشه فردا ببینیش بازم اشک تو چشمات جم بشه

 

 

عشق یعنی نبود اونی که دوسش داری .عشق یعنی شکست من/ تو / ما / همه. عشق یعنی من میمونم و اون بره.

 

 

عشق یعنی خدا یکی رو دور میکنه و یکی دیگه رو داغون.عشق یعنی دیگه عاشق نشو که سودی نداره جز اشک و

 

 

تنهاییی

 

 

دلنوشته های بهار تنها

 

مهران دیوووووووووووووووووووووووووووونتم روانی

+ نوشته شده در  شنبه 8 بهمن 1390برچسب:,ساعت 15:58  توسط دخترکی ساده  

من اومدم با دلی شکسته

سلام دوستان

.ممنون که با نظرات زیباتون بهم فهموندیدن که چند نفر هستن تو دنیا که حرف دل منو بفهمن

دنیا هیچ فرقی نداره برام و هنوز هم مث گذشته نیاز روحی به مهران دارم واسه اینکه بیاد کنارم بششینه و هرچی حرف تو

دلم بهش بگم این ایام امتحانات هم که نبودی تا مث همیشه که ساعتای بعد امتحان کنارت بودم بیام پیشت؟

دلم واسه صدات تنگ شده واس اینکه بگم بهت: مهران دیروز یه پسره افتاد دنبالمو . تو قهر کنی و من دوباره کلی

نازتو بکشم و بگم ببخشید بخدا شوخی بود

چه روزای قشنگی بود بخدا فکرش تو سرم نمی یومد که تو به این زودی ها بری؟ اخه تو که این همه زندگی رو دوس

داشتی و منم از مردن منصرف میکردی و کاری کرده بودی که عاشق دنیا بشم پس حالا خودت کجایی؟

مهران دیوووووووووووووووووووووووووونتم بوسمیبوسمت عشق نازم


+ نوشته شده در  چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:,ساعت 11:1  توسط دخترکی ساده  

این داستان توئه سوز داره ... دختری که از غم شبو دوس داره


این داستان توئه سوز داره ... دختری که از غم شبو دوس داره

 

 

تویه نگاه اول عاشق ... دستو پات شله شدی خامش

 

 

حس قشنگتو میگردی مکتوب ... انگار اون لیلی بود تو مجنون

 

 

اون دیگه شده بود مرد قصت ... کلبه ی عشقو ساختی هرچی قسمت

کلبه ای که حستو کرده آباد ... ولی تضمینی نبود باداباد

روی تخت چه فکرها که داشتی تو اوج ... اسب رویاتم مرد قصت میروند

اون شب درگیر افکـــــــار ... فرداشم که سخت بود پاشی از خواب

گم بودی نمیدونستی شاد باشی ... گریه بکنی یا که خوشحال باشی

اون شبها تا صبح بیدار ... خودتم هم دکتروهم بیمار

یه نیمش خوب مثل بهشت ... یه نیمش باخت بود تویه سرنوشت

ولی دیگه دل زده بودی دل و دریا ... چه میدونستی یه روز میوفتی از پا

واسه زنده موندن رابطت سریع ... تیشه رو گرفتی و  به ریشه ات زدی

ببار باران رحمت ... بریز اشک محبت
بشور دنیارو عالمو خیس کن ... از عشق آدمو لبریز کن
نذار آب شم از شرم اشکم ... مَردم ولی غرق دردم

اولش عشقی بود هندی بود ... آب که از سر گذشت شد رندی زود

 

 

اون رفت تو موندی با غرور سختت ... حالا روزاهم  گم سی تو طول هفته

آره شبش سرد میزد بارون ... دلت درگیرو مخت داغون

گونت خیس ولی نه از بارون ... از اشکت بود که میریخت آروم

موها تنت سیخ ولی نه از سرما ... از تنفرت نسبت به مردها

 

 

یه روز صبرت سرد فکرت هار ... حیارو خوردی و پی عشق و حال

حالا ترس ریخت تو شال کلاه ... واسه تفریح مابین لاشخورا

کو  گل قشنگ مامانی ... ناز کنه بره تو بغل بابایی

ولی هنوز وقت هست بی دین نشی ... میشه یکی فرهاد تو هم شیرین بشی

باشه نصف دنیا بد نصفش خوب ... ولی هنوز گلها میشکفن بعد زمستون

شب تیره و تار تو هم داره ستاره


+ نوشته شده در  چهار شنبه 21 دی 1390برچسب:,ساعت 19:55  توسط دخترکی ساده  

تا27دی اپ نمیشم

سللام

خوبید؟هی منم خوبم.دوستای گلم فراموشم نکنید.

من تا 27 دی به دلیل امتحانات اپ نمیکنم وب

اما 27 دی اولین اپ من با کلی مطلب زیبا

فقط بگم که >> مهران: عاشقتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتم روانی

مهران دوست دارم تو بغلم بگیرمت مث همون روز که میخاستم بیام خونه اما دلم نمیشد چشمای جفت مون حلقه زده بود.دوست دارم تو بغلم بگیرمت و همه صورتتو بوس کن و فقط بگم دوستت دارم.کاش خدا منو میبرد.خدا بنده هاشو دوس نداره

وگرنه حتما منو میبرد.یاشاید منو دوس نداره.گذاشتی یکم گناه بیشتر جم کنم

هی زندگی خستم ازت

+ نوشته شده در  جمعه 9 دی 1390برچسب:,ساعت 23:6  توسط دخترکی ساده  

شب یلدا رو بدون تو جشن بگیرم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نفسم

امشب اولین یلدا بدون تو؟ امروز واقعا دلم گرفته بود واسه همین غروب با دوستم رفتم بیرون به مناسبت شب یلدا؟

اما حیف تو نبودی کاش میبودی و باتو میرفتم و کنار هم بودیم شب ظولانی سال

دلم برات تنگگ شده.کاش میبودی تا میبوسیدمت و بهت میگفتم مهرانم عاشقتم

قول بده تنهام نذاری و توهم مث همیشه باحرفات قانعم کنی؟

خوش بحال کسایی که امشب رو با عشقشون سر میکنن

دووووووووووووستت دارم

+ نوشته شده در  چهار شنبه 1 آذر 1390برچسب:,ساعت 18:17  توسط دخترکی ساده  

مهران

امشب دوباره دلم گرفته.یاد قرارمون افتادم وقتی که افتاب بود و دست تو جلو صورتم گرفته بودی تا افتاب اذیتم نکنه

چه صحنه زیبایی بود.کاش میشد اون شب کنارت میبودم یا خدا بجای تو منو میبرد.هنوز که هنوز دارم از خدا میخوام منو ببره

اما خدا فقط خوبارو میبره.

نفسم یادته شب تولدت؟اولین تولدی که کنارت بودم.از اون روز به بعد سوژه ترس و خنده مون شده بود

مهران دلم لک زده واس چشمای نازت واس صدای قشنگ و دستای گرمت.واس اون خجالتی که وقتی بعد چند مدت که میومدی و دستمو میگرفتی کنارم تو دلم حس میکردم. واس وقتی که تو ماشین سرتو گذاشته بودی و اون حرفو بهم گفتی دلم لک زده کاش همون اول میگفتم بهت اره

واس اون سرد شدن دستام

مهران کاش زود بمیرم.مهران از خدابخواه بهار بیاره اون دنیا

مهرانم عشقم دوستت دارم.

و تا ابد دوستت خواهم داشت.عشقتو گوشه قلبم پنهان میکنم تا هیچکس نتونه از بین ببرش

+ نوشته شده در  پنج شنبه 24 آذر 1390برچسب:,ساعت 22:14  توسط دخترکی ساده  

دوستت دارم مهرانم

دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌د
وستت‌دارم
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌د
وستت‌دارم
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌د
ارم‌دوستت‌دارم
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارمدوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دو
ستت‌دارم‌دوستت‌دارم
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم

+ نوشته شده در  پنج شنبه 24 آذر 1390برچسب:,ساعت 22:11  توسط دخترکی ساده  

40 روز شد

هی خدا

ببین 40 روز شد ومن انداره چهل روز پیرتر شدم .باور نمیکنم 40 روز ضداتو نشنیدم.گرمای دستاتو حس نکردم.چشمهای نازتو ندیدم.و هر اتفاقی که بین مون می افتاد دیگه چهل روز تکرار نشده

خدا

خیلی سخته.هیچی نمی تونم بگم..واقعا مغزم کار نمیکنه


+ نوشته شده در  دو شنبه 21 آذر 1390برچسب:,ساعت 21:58  توسط دخترکی ساده  

از دیر وقته باهات خلوت نکردم هااااا

سلام نفس خوشمل من؟چطوری؟خوبی؟ مگه میشه بدباشی اخه جایی که تو هستی حتما جای خوبی هست و بهتر ااز این دنیا کثیف.

تا وقتی که باشی میگن گور باباش بره گم بشه وقتی میمرن میان سر خاکشو وخاک به سر میزنن و داد وفریاد میکنن

وقتی اینارو میبینم خیلی از دنیا بیشتر بدم میاد.ببین خدا چجور ادماش بزرگ کرده.مهران کی بعد من واس من گریه میکنه.

مهران گاهی اوقات تو تنهایی میگم واقعا مهران منو دوس نداشت و بازیچه بودم.اما باز میگم اونا دارن دروغ میگن

چون مهران من قصم خورد که تا اخرش کنارم باشه.مهران بذار بگن.من وقتی میشنوم فقط دعوا میکنم باهاشون و بعدش تو تنهایی خودم زار زار اشک میریزم

نفس من دلم گرفته.دلم لک زده واسه اینکه بهت بگم مهران  دلم برات تنگیده دوس دارم ببینمت .قرار بذاریم نفسم؟

تو بگی باشه نفسم.

باهم زمان و مکان تعیین کنم.مث قبلا هی استرس داشته باشم و هی به خودم برسم و همش از عطری که هر دو ازش استفاده میکردیم باهم استفاده کنم وهزار تا دروغ بزنم و بیام پیش تو.میدونی از روزی که رفتی جز یکی یا دوبار دیگه بوی اون عطر تو اتاق من نپیچیده.اخه همش کنار تو بودم وقتی استفاده کردم.دیگه از بوش بدم میاد.یادته مهرانم.........

و و قتی دیدمت سر بذارم رو پاهات باهات بحرفم خیلی دلم میخواد مهرانم.و هی حرفایی بگم که غیرتی بشی و من تو دلم شاد بشم که عشقم واسه من غیرت داره.مهران خیلی دلم میخواد گریه کنم و داد بزنم خدا چراااااااااااا؟ چرا این همه زود بردیش؟ چرا منو عاشقش کردی و بردیش؟بخدا مظلوم بود.مث بقیه پسرا پست و کثیف نبود؟

خدا این رسمش نیس.خوبارو ببر و ادمای نامرد بذار تا ادما بیشتر عذاب بکشن

هی خدا حرف زیاده بخوام بنویسم یه کتاب بیشتر میشه پس امشب همینجا حرفامو میبرم

+ نوشته شده در  یک شنبه 20 آذر 1390برچسب:,ساعت 19:43  توسط دخترکی ساده  

به دیدارم بیا

 

به دیدارم بیا هر شب


دراین تنهایی تنها وتاریک خدامانند
دلم تنگ است
بیا ای روشن ای روشنترازلبخند
شبم را روزکن درزیر سرپوش سیاهی ها
دلم تنگ است
بیا بنگر چه غمگین وغریبانه
دراین حیاط محزون واین باغچه خشکیده
دلی خوش کرده ام بااین گل های خشک و پرپر
واین تاریک شب  واین ستاره ها
شب افتاده است ومن تنها وتاریکم
ودرحیات  من دیریست درخوابند
گل ها خشکیده و تاریکی شب و ستاره ها

+ نوشته شده در  یک شنبه 20 آذر 1390برچسب:,ساعت 19:19  توسط دخترکی ساده  

چقدر این عکسا زیبا هستن

http://s2.picofile.com/file/7209075050/35.jpgعاشق این عکسم واس خاطر طرز ایستادنش خیلی خاطره دارم


عکس های عاشقانه دختر و پسر-www.AriaPic.Org

عکس های عاشقانه دختر و پسر-www.AriaPic.Org



ادامه مطلب
+ نوشته شده در  شنبه 19 آذر 1390برچسب:,ساعت 21:5  توسط دخترکی ساده  

لباس عروس امشب، به قامتم کفن شد

شلوغ پلوغه کوچه،دارم می میرم انگار
بازی گل یا یوچ ِ، بازی گل یا پوج ِ...

گلم عروس مردم،دوماد پوچی من شد
لباس عروس امشب، به قامتم کفن شد

خطبه ی عقدت شده، رحمان و یاسین من
خطبه ی مرگ من ِ، عاقد نخون جون من

مهریه ی رفتنت، منم من جنازه
عروس خانم وکیلی، اجازه بی اجازه

صدای بله ی تو،‌فریاد تسلیمم ِ
سند ازدواجت، برگه ی ترحیمم ِ

تابوت غم برا من،‌آغوش اون برا تو
چی به روز من اومد؟ خدا ببین گلم کو؟

یه کاسه آب و قرآن، آینه ها شکسته...
یه سمت ماشین عروس، یه سمت تابوت خسته

بازی ما تموم شد، گل توی دست اونه
یه مشت گلای پرپر، رو قبر من می مونه...

+ نوشته شده در  پنج شنبه 17 آذر 1390برچسب:,ساعت 13:43  توسط دخترکی ساده  

مهرانم

سلام نفسم

دیروز عاشورا بود تو نبودی.خیلی سختم گذشت تو شهر نموندم رفتم مراسم روستا.همه شهر بودن من رفتم روستا

مهران شب نهم رفتم مسحد.تو مسجد کلی گریه کردم تا اروم بشم.همش هم واس تو بود.واس مامان وبابات که چجور با غم نبودت کنار میان.

من که دوسال میشناختمت اینجوری ام اونا که 19 سال با تو هستن.خدای من واقعا سخته.دیشب تو مسجد شمع روشن کردم فدات یکی  واسه تو ورشن کردم.مهران دلم برات تنگ شده.واس غیرتی شدنات.واس قهر کردنات.

مهرانم اطرافیانم یه چیزایی میگن که باعث میشه یادت تو دل  و جون من بد بشه.اما قصم به عشقمون که تا حالا یه ذره هم باور نکردم حتی اگه راست بوده.فقط ازشون خواستم دیگه حرف نزنن تا بتونم با خاطرات نازت راحت زندگی کنم

مهران دوستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت دارم.خیلی زیاد.شاید بقیه فک کن همش حرفه و چندتا کلمه ساده

اما اینو از ته قلبم گفتم.عاشقتم .

به قول خودت موخامت.(دوستت دارم)

مهران هنوز تیکه کلامامون رو زبونمه.کاش نمی مردی؟کاش نمی رفتی.اه رفتی حداقل منو میبردی تا نمیومدم سرخاکت و گریه کنم.خاکت ارومم میکنه چون خونه تو هست عشقم اما میشکنه منو عجیب


+ نوشته شده در  چهار شنبه 16 آذر 1390برچسب:,ساعت 12:55  توسط دخترکی ساده  

میدونی خوشگل من دوست دارم

میدونی خوشگل من دوست دارم

همیشه عکس تورو روی قلبم میزارم

میدونی فقط تو رو دارم روی زمین

اینم نشونش بیا اسمتو تو روی سینه ام ببین

میدونی عشق منی همیشه تو قلب منی

میدونم دوستم داری اشک منو در میاری

آخه تو چقد ادائو ناز داری

میتونی عشق منو توی قلبت بکاری


+ نوشته شده در  دو شنبه 14 آذر 1390برچسب:,ساعت 22:29  توسط دخترکی ساده  

مهران نامردا دس بردار نیستن

مهران میترسم

بخدا  اشک میریزم.مهران بدجور اذیتم میکنن اطرافیان.مهران دارم نامردی میبینم از دوست و اشنا و هر کی اطرافم هست.تروخدا کمکم کن

تا اون اتفاقی که میدونی نیافته.مهران به کمکت نیاز دارم.پس یکم دلت رحم بیاد تروخدا مهران کمکم کن

بهار خیلی ساده وخوش باور الانم بدجور به کمکت نیاز داره مث همیشه کمک کن بهم .مهران اگه

درست نشه خودمو میکشم.باور کن.دارم جدی میگم.چون اگه خودمو بکشم درست میشه

دوستت دارم

+ نوشته شده در  یک شنبه 13 آذر 1390برچسب:,ساعت 18:18  توسط دخترکی ساده  

بگین که عاشقت مرد.دیگه نیا سراغش

+ نوشته شده در  شنبه 12 آذر 1390برچسب:,ساعت 21:52  توسط دخترکی ساده  

دوستت دارم

+ نوشته شده در  شنبه 12 آذر 1390برچسب:,ساعت 21:46  توسط دخترکی ساده  

حال و روز من روزی که خبر فوتشو شنیدم

درست 4 شنبه 11 ابان بود.مث همیشه از مدرسه اومدم و به مهران اس دادم و اونم بهم خسته نباشید گفت.منم حسابی خسته بودم با این خسته نباشیدا مهران جون میگرفتم.بهش گفتم نفسی شب اس بدیم خستم یکم بخوابم.بهم گفت نفسم بخواب بوس فعلا.اخه هیچ وقت بهم خداحافظ نمیگفتیم.مگه اینکه میخواستیم تمام کنیم رابطه رو.من خوابیدم و شب شد مث همیشه ساعتای 9 رفتم تو نت یکم گشتم و به مهران اس دادم نفس من کجاس: گفت نفسی الان نمیشه اس بدم .اخر شب بهت اس میدم.بهش گفتم چرا: هیچی نگفت.منم دیگه گیر ندادم.

یه یک ساعت گذشت بهش اس دادم جوابمو نداد.کلی اس دادم بازم جواب نمیداد.چندبار زنگیدم جواب نداد.

منم ناراحت شدم و بهش گفتم چیه پا دختری وسطه خب بگو بخدا میرم کنار.هیچ جوابی نرسید.بهش گفتم من میخوابم اس نده بای

ایندفعه بهش گفتم بای

نمیدونستم که نفسم دیگه تو دنیا نیس.تا که صبح شد تا ساعت 11منتظر شدم اس نیومد از طرفش گوشیش هم جواب داده نمیشد.خیلی نارحت بودم کلی اس دادم.تا اینکه یک اس بهم رسید و نوشته بود: فوت داداش عزیزم مهران رو بهت تسلیت میگم.اینو یکی از دوستاش که از من بدش میومد فرستاد.کلی داغ کردم.یه اس براش فرستادم و کلی فهشش دادم.

و زنگ زدم به یکی از دوستاش که ممیدونست من دیونه مهرانم و همش که با مهران دعوام میشد بهش میگفتم تا مواظب مهران باشه.

تا که دوستش جواب دادبهش گفتم مهران کجاس.گفت همینجا؟گفتم چرا جواب اس منو نمیده چیزی شده

گفت مهران دیشب تصادف کرده حالش خوبه.گفتم مطمئنی حالش خوبه.گفت قطع کن اس میدم.

حالمبد شد گفتتم این دوست بیشعورش اس داد و گفته مهران فوت کرده یعنی چی؟

گفت بهار . اره مهران فوت کرده.گفتم چی داری میگی مهران من.شوخی نکن باهام تروخدا.گفتم سرکارم نذار

گفت بهار بخدا مهران تصادف کرده و فوت کرده و من داشتم از عمق قلبم شکست احساس میکردم

گفت ما الان خونشون بودیم.غروب تشییه جنازس.گفتم نه؟

بعدم قطع کردم.داشتم سکته میکردم چشام حلقه زد از اشک اما اشکی نمیریخت.به ابجیم زنگ زدم و گفتم بیا خونه داغونم.

رفتم تو خونه و رفتم زیر پتو و زدم زیر گریه کلی از خودم بدم اومد.خیلی داغون بودم.ابجیم اومد.

رفتم تو حیاط و کنار باغچه ایستادم و زدم زیر هق هق بغضم بدجور شکست.ابجیم اومد چشاش حلقه زده بود وقتی اشکامو میدید

((خیلی سخته که یادم میاد و الان دارم گریه میکنم که مینویسم))

ادامه مطلب


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  شنبه 12 آذر 1390برچسب:,ساعت 20:51  توسط دخترکی ساده  

اسم و شهرت

نام: تنها ترین تنها

نام خانوادگی: نبودت

تاریخ تولد:روز دیدارتو مهران

تاریخ فوت: روز فوت تو عشقم

سن: پیر جوانی شدم

سطح تحصیلات:دکترای تنها ماندن

شغل: اشک ریختن

سرانجامت:: مرگ در راه عشق زیبایم مهرااااااااااااااااااااااااااان

http://s2.picofile.com/file/7205975913/tanhay_love_ks_7_Copy.jpg

+ نوشته شده در  جمعه 11 آذر 1390برچسب:,ساعت 21:53  توسط دخترکی ساده  

یکی از اس های که وقتی با مهران دعوام شد برا فرستاد فراموشم نمیشه

وقتی دلمو شکستی حس کردم بیشتر دوستت دارم

چون حالا دلم چندین تیکه داشت که هر کدوم جداگونه دوستت داشت . . .

 

+ نوشته شده در  جمعه 11 آذر 1390برچسب:,ساعت 21:39  توسط دخترکی ساده  

خداحافظ

روزی صد بار با هم خداحافظی کردیم اما افسوس
معنای

خداحافظی را زمانی فهمیدم که تو را به خدا سپردم . .
.

+ نوشته شده در  جمعه 11 آذر 1390برچسب:,ساعت 21:33  توسط دخترکی ساده  

ستاره هارو دیدم به یادت

سلام نفسم

امشب بیاد همون روزی که بهم گفتیم هر وقت دلتنگ شدیم به اون گروه ستاره نگاه کنیم

رفتم تو حیاط سرمو بالا گرفتم خوب تو اسمون نگاه کردم.همون ستاره هارو پیدا کردم

سه تا بوس فرستادم به طرف ستاره ها گفتم تروخدا اینارو برسونید به مهرانم

بعدم گفتم :به مهران بگید بهار گفت  خیلی دوستت داره.

گفتم بهش بگید:شب بخیر عشق من

مهران عاشقتم.دارم عذاب میکشم. کسی رو ندارم حرف دلمو بهش بگم.تو تنها کسی بودی که حرف منو میفهمیدی

تنها کسی که مانع خودکشی من میشد.اما من احمق کجا بودم که مانع مرگت بشم

مهران بخدا دلم فقط فقط یه شونه با دوتا گوش میخواد تا حرفای تو دلمو براش بگم و اشک بریزم و اون فقط گوش بده

اما ادمش پیدا نمیشه

مهران تو که میدونستی من خیلی تنها وحساسم.مهران خیلی سخته بخدا.نمیدونم میبینی که این مطالبو با اشک مینویسم یا نه

میدونی که اینا همه حرفای تو قلبم یانه

میدونننننننننننننننننننننی؟

+ نوشته شده در  پنج شنبه 10 آذر 1390برچسب:,ساعت 23:2  توسط دخترکی ساده  

دلم ...............

بخدا دلم تنگیده برات.بخدا هوس صداتو کردم

خداااااااااااااااااااااااااااااااااااا از اتفاقای دنیات خسته شدم.

مهران دارم یه تصمییم میگیرم میخوام خوب راجبش فک کنم

میخوام بعدعاشورا بیام پیشت.جوری که جسدم هم دست خانوادم نرسه

اخه طاقت نبودنت میکشه منو

دوووووووووووووووووستت دارم

خوشحال باش بهار هم میخواد بیااااااااااااد

امروز توبازار رفتم یه مغازه .یه دفعه عکس تو پشت شیشه مغازش دیدم بدجور شکستم.دوستاتو میدیدم

خیلی دنبال توگشتم اما نبودی

کجایییییییییییی

مهران با اغوش گرم از مرگم استقبال کن

+ نوشته شده در  چهار شنبه 9 آذر 1390برچسب:,ساعت 17:31  توسط دخترکی ساده  

عشق ناز و نفسی من

مهرااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااان دارم فریاد میزنم

شاید راهمون از هم دوره نمی شنوی وقتی میگم دوستت دارم.

امشب باز زدم زیر گریه.الان دارم گریه میکنم.بدجور دلم گرفته.یاد اخرین قرارمون افتادم.تک تک لحظاتش یادمه.

وقتی که سرم رو شونت بود و بهت گفتم مهران دوستت دارم. تو گفتی منم دوست دارم.وقتی بهت میگفتم بیشتر پیشم بمون و توگفتی نه باید زود برم.اگگه میدونستم قرار واسه همیشه بری اون روز ازت جدا نمیشدم.

مهران چه ناز بود وقتی ستاره ها تو اسمون می درخشیدن و تو اون سرما گرمای عشق تو گرمم میکرد

میدونم هیشکی مث خاطرات مارو با عشقش نداره

بعضیا میگن مهران تو منو واسه ازدواج نمیخواستی

اگه نمی خواستی هم ازت گلایه ندارم چون واقعا وقت درد  و غمم کنارم بودی.مهران اما من باور دارم که تو عاشقم بودی

مهران دنیا تمومی نداره.به خودم قول دادم دیگه عاشق نشم و کسی رو دوس نداشته باشم.

باور کن عشقی وجود نداره.هیشکی .هیشکیو دوس نداره.همه فک میکنن عاشقن.نمیدونن یه روز جدا میشن

رسیدنی در کار نیس.همه باید بشکنیم تو این دنیای غریب و عجیبی که افریدگارش تنهاس

تازه میفهمم چرا همش ابرا گریه میکنن.اخه همه بنده های خدا به کسایی دل بستن که اصلا علاقه ای بهش ندارن.

خدا هم تنهاس. من هم تنهام.همه ادما تنهان.این همه اددم روی زمین ولی بازم همه تنها و بی کسیم و واسه تنهایی باید به یه ادمای پست رو بزنیم

مهران حرف زیاد دارم.......................

اما میدونم هیچ فایده ای نداره.عشقم بیا و اشکام پاک کن.

+ نوشته شده در  یک شنبه 6 آذر 1390برچسب:,ساعت 20:41  توسط دخترکی ساده  

چند روزه که رفتی اما انگاری یکساله.بیشتر از این نمی تونم......

من ازت خاطره دارم

چه جوری یادت بیارم

ما روزای خوبی داشتیم

همشون جا گذاشتیم

چند روزه میشه که رفتی

اما انگاری یه ساله

بیشتر از این نمیتونم

بی تو خوشبختی محاله

کجاست اون خاطره هامون ؟؟

چی شد اون حال و هوامون ؟؟

چقده دل نگرونم واسه ی آرزوهامون واسه ی آرزوهامون

کجاست اون خاطره هامون  ؟؟

چی شد اون حال و هوامون ؟؟

چقده دل نگرونم واسه ی آرزوهامون واسه ی آرزوهامون

تو که بی نام و نشونی کجا دنبالت بگردم

چرا من تنها بمونم آخه من کاری نکردم

دیگه طاقتم تمومه کاشکی حالمو بدونی

دارم از نفس میفتم کاش خودت رو برسونی

کجاست اون خاطره هامون ؟؟

چی شد اون حال و هوامون ؟؟

چقده دل نگرونم واسه ی آرزوهامون واسه ی آرزوهامون

کجاست اون خاطره هامون ؟؟

چی شد اون حال و هوامون ؟؟

چقده دل نگرونم واسه ی آرزوهامون واسه ی آرزوهامون

+ نوشته شده در  یک شنبه 6 آذر 1390برچسب:,ساعت 20:31  توسط دخترکی ساده  

یادته عشقمم

یادته وقتی بهت میگفتم دوست ندارم باید از هم جدابشیم میگفتی با کسی اشنا شدی

وقتی بهت میگفتم میخوام بیام دیدنت اما ارایش میکنم و حسابی ناناز. زود عصبانی میشدی.اخه دوس نداشتی کسی جز خودت از چهره من خوشش بیاد

یادته وقتی بهت میگفتم میرم دانشگاه یه شهر دیگه میگفتی نخیرم باید پیش خودم باشی تا همش ببینمت و زیر نظر من باشی

وقتی بهت میگفتم بدون چادر دوس دارم برم دانشگاه.میگفتی خفت میکنم باید چادر بپوشی و ارایش نکنی

وقتی بهت میگفتم بچه دوس دارم.میگفتی ای لوس وقتی عروسی کردیم 10 بچه میاریم اخه میگن عصا دسته و من میخندیدم به این حرفت

وقتی میگفتم شب عروسیمون وبا تو هزارتا نقشه میکشیدم .میگفتی بهترین عروسی رو میگیری تا حسودا از حسودی بترکن

وقتی میگفتم فشن کردم رفتم بیرون تا چندساعت قهر میکردی تا ساعتی که اگه میدیدی ناراحتم اس میدادی که بهارم کجاس

مهران یه عالمس دوس داری همه رو بگم.دوس داری بگم خسته شدم.دوسداری بگم که از وقتی که شنیدم سنگتو گذاشتن میترسم بیام مزارت.چون دیگه واقعا رفتی

سنگتم گذاشتن

مهران بس کن .چرا نباید حتی تو خواب ببینمت.چرا باید به عکسات نگاه کنم و باهاشون بحرفم

مهران چی شد کجا رفتی .کی وقتی برم دانشگاه زیر نظرم داشته باشه

کی باهام دعوا کنه یامن بااش دعوا کنم و اون نازمو بکشه یامن نازشو بکشم

مهران بهار سر رو شونه کی بذاره  و اروم تو گوش کی بگه بهش دوسش داره

یا به کی پشت سرهم بگه دوسش داره

مهران اولین دوستت دارمی که بهم گفتی یادمه.

یه دوستت دارم اروم و غیر منتظره کنار گوشم بود.جوری که وجودم یخ زد وترسید

کجا رفتیییییییییییییی

+ نوشته شده در  جمعه 4 آذر 1390برچسب:,ساعت 23:45  توسط دخترکی ساده  

بخدا یاد گرفتم استاد شدم

 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net

 

یادگرفته ام وقتی تو نیستی با رویاهای تو باشم

یاد گرفته ام وقتی تو نیستی  در خلوت خود  گریه کنم

یاد گرفته ام وقتی تو نیستی به تنهایی به افق نگاه کنم

یاد گرفته ام وقتی تو نیستی به جای  خالی  دستهایت در دستهایم نگاه کنم

یاد گرفته ام وقتی تو نیستی  صدای نفس هایت را  زمزمه کنم

یاد گرفته ام ......

وقتی تو نیستی من چه کارها  یاد گرفته ام !!!

امّا

یا د نگرفته ام خاطراتت را از صفحه دلم پاک کنم

تو نگران نباش من  هیچ گاه فراموش کردنت را یاد نخواهم گرفت

من هر روز و همیشه به فکر توأم

+ نوشته شده در  جمعه 4 آذر 1390برچسب:,ساعت 23:43  توسط دخترکی ساده  

باید فراموشت کنم مهرانم اما نمیشه

 

 

باید فراموشت کنم !!!!!!!!!!!!!!

چندیست تمرین می کنم !!!!!!!!!!!!!

من  می توانم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ می شود ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

آرام تلقین می کنم

حالم ،  نه اصلا خوب نیست

شاید بعد بهتر شود

فکری برای این دل آرام غمگین می کنم

باور ندارم می روی و برنمی گردی همین !!!!!!!!!!!!!

خود را برای درک این مسئله ، صد بار تحسین می کنم

کم کم ز یادم  بروی  !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

این جمله  را با تلخی اش صد بار تلقین می کنم

272cayl0eq7krjwoii.jpg

+ نوشته شده در  جمعه 4 آذر 1390برچسب:,ساعت 23:39  توسط دخترکی ساده  

محرم شروع شد و تو نیستی

فدای عشقت بشم

محرم شد و تونیومدی.واقعا چقدر سخته

امروز 21 روز شد یعنی سه هفته کم کم میشه سه ماه .بعد سه سال و بعد ................

ومن بدبخت بدون تو میمونم

+ نوشته شده در  پنج شنبه 3 آذر 1390برچسب:,ساعت 21:0  توسط دخترکی ساده  

19 روز شد نبودت

مهرانم دوستت دارم

تو این چند روز ان نشدم شاید فراموشم بشی.اما خیلی سخته

امروز توکلاس ساعت اخر فقط تو فکر حرفامون تو دیدار اخرمون بودم.این روزا همه دختر وپسرا دارن از هم جدا میشن

مهران کم اوردم.گاهی اوقات فک میکنم زنده ای و زیر خاک نخوابیدی

کجا رفتی . دل منو شکستی

دیشب خواب دیدم اما تو نبودی تو خوابم فقط داشتیم مث همیشه بهم اس میدادیم و قرار میذاشتیم تا همو ببینیم

نکنه واقعا قرار ببینمت وای خدای من اگه اینجور باشه معرکه میشه بخدا

کاش بمیرم...................................

+ نوشته شده در  یک شنبه 29 آبان 1390برچسب:,ساعت 12:40  توسط دخترکی ساده  

نیمکت دونفره

www.bizer.ir-onlyM

 

می نشینم روی این نیمکت دونفره و فکر می کنم به همه چیزبه خدایی که خیلی وقت است گم شده

خدا را می توان همه جور پرستید..و من این گونه
حالا که دارم می روم..بگذار همه حرفهایم را بدون سانسور بزنم...حتی انهایی را که از ترس دلگیر شدن نگفتم..بی گمان این گونه بیشتر می پسندی
یک وقت هایی بدجور به هم ریخته می شوم..مثل همین الان و خیال می کنم هیچ کدام از حرف هایم را باور نداشتی تا انجایی که اصلا خودم هم شک می کنم که چه گفته ام..اصلا من گفته ام؟!
هرچه بیشتر می گذرد بیشتر به نوشته هایم شک می کنم.
می روم..قرار است خدا را پیدا کنم ونامه ای را که نوشتم برایش بخوانم.
راستی من که دارم میرم ولی روی این نیمکت به اندازه شما هم جا هست...هر وقت پیدایش کردی بنشینید و یادی هم از من بکنید

+ نوشته شده در  جمعه 20 آبان 1390برچسب:,ساعت 21:50  توسط دخترکی ساده  

تو نگران نشو؟؟؟؟؟؟؟؟؟

همه چیز را یاد گرفته ام !

یاد گرفته ام که چگونه بی صدا بگریم

یاد گرفته ام که هق هق گریه هایم را با بالشم ..بی صدا کنم

تو نگرانم نشو !!

همه چيز را یاد گرفته ام !

یاد گرفته ام چگونه با تو باشم بی آنکه تو باشی !

یاد گرفته ام ....نفس بکشم بدون تو......و به یاد تو !

یاد گرفته ام که چگونه نبودنت را با رویای با تو بودن...

و جای خالی ات را با خاطرات با تو بودن پر کنم !

تو نگرانم نشو !!

همه چيز را یاد گرفته ام !

یاد گرفته ام که بی تو بخندم.....

یاد گرفته ام بی تو گریه کنم...و بدون شانه هایت....!

یاد گرفته ام ...که دیگر عاشق نشوم به غیر تو !

یاد گرفته ام که دیگر دل به کسی نبندم ....

و مهمتر از همه یاد گرفتم که با یادت زنده باشم و زندگی کنم !

اما هنوز یک چیز هست ...که یاد نگر فته ام ...

که چگونه.....!

برای همیشه خاطراتت را از صفحه دلم پاک کنم ...

 

و نمی خواهم که هيچ وقت یاد بگیرم ....

 

تو نگرانم نشو !!

فراموش کردنت" را هيچ وقت یاد نخواهم گرفت

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

+ نوشته شده در  جمعه 20 آبان 1390برچسب:,ساعت 21:36  توسط دخترکی ساده  

خاطراتت تو یادمه

اگه میدونستم اینقدر زود میرفتی از تک به تک ثانیه هام واس کنار تو بودن استفاده میکردم.این چندشب فقط میشینم و

به خاطراتمون فک میکنم.به اولین روزی که دیدمت از نزدیک تو اون کوچه بادوستات.اصلا فکرش نمیومد تو ذهنم که یه

روز جی اف تو بشم و بدتر ازهمه عاشق هم بشیم

مهران خاطرات نازمون هرجا و هر لحظه تو ذهنمه.

توهر گوشه ی شهر مون باهات خاطره دارم

منو میکشه این خاطرات وقتی تو شهر راه میرم.حتی تو قبرستون هم خاطره داریم باهم یادته.

وای که چقدر روزش شاد بودم و میخندیدیم.

مهران نبودت رو دارم قبول میکنم.اما بودن خودمو هنوز باور ندارم.بدجور عذاب میکشم

عشقم منو ببر پیش خودت.زندگی اونجا بهتره از زندگی بین این همه نامرد بدون وجود تو.خیلی میترسم

نبودت منو اخر نابود میکنه.خداکنه هر چه زودتر بمیرم تا روی سنگم بنویسن ناکام از دنیا رفت

عاشق بود و دلشکسته از دنیا رفت

 

 

+ نوشته شده در  جمعه 20 آبان 1390برچسب:,ساعت 21:4  توسط دخترکی ساده  

بر سنگ قبر من بنویسید:

 

بر سنگ قبر من بنویسید:خسته بود ، اهل زمین نبود ، نمازش شكسته بود

 

 

 

بر سنگ قبر من بنویسید:پاك بود چشمان او كه از اشك شسته بود

 

 

 

بر سنگ قبر من بنویسید:این درخت عمری برای هر تبر و تیشه دسته بود

 

 

بر سنگ قبر من بنویسید:كل عمر پشت دری كه باز نمی شد نشسته بودhttp://www.beytoote.com/images/phocagallery/GHeryeh/Tanhae/thumbs/phoca_thumb_l_TANHA%20(4).jpg

 


+ نوشته شده در  پنج شنبه 19 آبان 1390برچسب:,ساعت 21:42  توسط دخترکی ساده  

.............................

دختره از پسره پرسید من خوشگلم؟ گفت: نه…..گفت دوستم داری؟….گفت:نوچ…..گفت:اگه بمیرم برام گریه می كنی؟؟؟…..گفت:اصلا….دختره چشماش پر از اشك شد….هیچی نگفت….پسره بغلش كرد و گفت:تو خوشگل نیستی زیاترین هستی….تو رو دوست ندارم چون عاشقتم….اگه تو بمیری برات گریه نمیكنم چون من هم می میرم…..

نظر یادتون نره

http://www.beytoote.com/images/phocagallery/GHeryeh/Tanhae/thumbs/phoca_thumb_l_TANHA%20(3).jpg

+ نوشته شده در  پنج شنبه 19 آبان 1390برچسب:,ساعت 21:23  توسط دخترکی ساده